کد مطلب:5509
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:131
دعوت به قرآن
قرآن پناهگاهی نورانی برای فرار از ظلمت ها و راهی روشن برای خروج از تاریكی های جهل و گمراهی به سوی نور و هدایت و آگاهی است:
«كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَی صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ» [1] 07)؛ این قرآن كتابی است كه ما به تو فرستادیم تا مردم را به امر خدا از ظلمات (جهل و كفر) بیرون آری و به عالم نور برسانی و به راه خدای مقتدر ستوده صفات رهسپار گردانی.
رسول خداصلی الله علیه وآله در جمع اصحاب خود فرمود:
مگر نمی بیند كه شب و روز زود می گذرد و گذشت آن هر تازه ای را كهنه و هر دوری را نزدیك می كند، اگر حوادث برای شما مانند قطعه های شب تاریك، ظلمانی شده است به نور پناه برید و درمان كنید.
مقداد عرض كرد: چاره چیست؟
رسول اكرم صلی الله علیه وآله فرمود: اذا التبست علیكم الفتن كقطع اللیل المظلم فعلیكم بالقرآن [2] 08).
قرآن از جهت علم، مصون از جهل و خطاست، لذا از هرگونه تباهی منزّه است و برای درمان مبتلایان سودمند است، به شرطی كه اهل تدبّر باشد تا راه را از بی راهه تشخیص دهد.
پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله فرمود:
كسی كه خداوند قرآن را به او عطا كرده، اگر بپندارد كه بهره دیگران بیش از بهره اوست، بزرگی را كوچك و كوچكی را بزرگ شمرده است [3] 09).
پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله چون به امّتش علاقه مند بود، تلاش می كرد تا آنان را به كمال انسانی برساند، و چون برجسته ترین كمال ها، در پرتو درك معارف قرآن و عمل به احكام آن به دست می آید، سعی می كرد تا مردم با قرآن مأنوس باشند و آن را خوب بفهمند و به فهمیده های خود كاملاً عمل كنند.
از این رو فرمود: گروهی كه به قرآن بی احترامی كرده و آن را پشت سر انداختند، نه تنها از مزایای شفاعت آن محروم شدند، بلكه از گزند شكایت او مصون نبوده و این عمل آنان را به جهنم می رساند: «من جعله خلفه ساقه الی النار و من جعله امامه قاده الی الجنة» [4] .
قرآن در هر جا باشد یا سائق است یا قائد، اگر عده ای قرآن را امام و پیشوای خود قرار دادند و خویش را امت آن دانستند، آنان را به بهشت می رساند، ولی اگر آن را پشت سر گذاشته، خود را رهبر و امام قرآن قرار دادند و آن را طبق هوای خود تفسیر كردند، قرآن از پشت سر، آنان را به جهنم سوق می دهد.
[1] ابراهيم (14) آيه 1.
[2] بحارالانوار، ج89، ص17.
[3] بحارالانوار، ج8، ص38.
[4] بحارالانوار، ج89، ص17.